ثبتنام در طرح جهش مسکن، گرچه در رابطه با تامین اعتبارات، میزان وام و اقساط آن چند و چون فراوانی دارد و هنوز معلوم نیست این وام به خریداران پرداخت خواهد شد یا به سازندگان یا به هر دو، اما یک مسئله قابل تامل در شرایط ثبتنام کنندگان وجود دارد؛ علاوه بر خانوادهها و متاهلین، فقط زنان مجرد بالای ۳۵ سال میتوانند در طرح جهش مسکن ثبت نام کنند.
به گفته معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی، ثبتنام در طرح جهش مسکن، در شهرهایی خواهد بود که تاکنون اراضی اجرای آن تأمین شده و شرایط متقاضیان همانی است که در دورههای ثبت نام قبل اعلام شده بود که عبارت است از:
۱. سبز بودن فرم ج متقاضی به این معنا که از ابتدای انقلاب تاکنون از امکانات دولتی یا یارانهای بخش مسکن و زمین و وام مسکن استفاده نکرده باشد.
۲. متأهل یا سرپرست خانوار بودن.
۳.داشتن سابقه حداقل ۵ سال سکونت در شهر مورد تقاضا.
۴. نداشتن مالکیت خصوصی املاک یا مسکن.
شرط دوم، در بخش دومش، تنها مختص زنان بالای ۳۵ سال است، درواقع زنان مجرد، چه سرپرست خانواده باشد، چه به تنهایی زندگی کنند، می توانند در این سامانه ثبت نام کنند؛ اما مردان مجرد، حتی اگر برای در طرح جهش مسکن ثبت نام کنند، هنگام تحویل مسکن، باید عقدنامه ارائه کنند؛ بدین معنی که مردان مجرد، تنها در صورتی می توانند با طرح جهش مسکن، صاحبخانه شوند که تا زنان سررسید دریافت مسکن، ازدواج کرده باشند.
«زن بودن» و اتکا به یک پیشفرض سنتی
در کشور ما بنا به عرف و سنت و شرع، حمایت از زنانِ تنها، حتی اگر نه رسما، اما اسما، برای دولتمردان، یک وظیفه بهشمار میرود. زیرا بنای فرهنگی جامعه ما براین است که معمولا مردان سرپرست خانواده هستند و از زنان حمایت میکنند، در واقع تامین مالی زنان، همواره به دوش مردان-پدر، همسر، برادر- بوده است و اگر زنی در این میان، همسر خود را از دست بدهد، طلاق بگیرد و یا اصلا ازدواج نکرده باشد، سرپرست خانوار یا خودسرپرست نامیده میشود و البته برخی بستههای حمایتی-هرچند اندک- را دریافت میکند. اما در مورد مردانی که وضعیتی مشابه زنانی که به آنها اشاره کردیم، داشته باشند، معمولا چنین حمایتهایی وجود ندارد. یکی از عمدهترین دلایل چنین رفتاری اتکا به این پیشفرض است که زنی که شرایط فوق را دارد، از نظر مالی وابسته به دیگران و کمکهای حمایتی دولت است، در بازار کار-که در کشور ما اغلب مردانه است- حضور ندارد و دولت و برخی نهادها خود را موظف میدانند از چنین زنانی به نحوی حمایت کنند. این تفکر، اگر به درستی عملی شود، بسیار پسندیده است؛ دراین شکی نیست؛ اما دولتهای امروز و آینده باید این مهم را در نظر بگیرند که امروز، زنان کشور ما در جهت یک گذار بزرگ حرکت میکنند؛ گذار از وابستگی تام و مطلق به مردان خانواده، به سوی استقلال مالی و حتی عاطفی. اغلب زنان در جامعه ما، شغل و درآمد دارند-حتی اگر در خانه کار کنند-ضمن اینکه با توجه به شرایط سخت اقتصادی کشور، تعداد زنان مجرد مطلق، رو به افزایش است. پس طبیعی است که بر اساس آن پیش فرض، زنان مجرد بالای ۳۵سال، در اولویت طرح جهش مسکن قرار گیرند.
مردان مجرد؛ فراموش شدگان عرصه حمایتهای اجتماعی
اما ماجرای مردان مجرد چیست؟ همان تعریف سنتی و عرفی و شرعی که زنان را وابسته و نیازمند حمایت میداند، مردان مجرد بالای ۱۸ سال را مطلقا غیروابسته و بینیاز از حمایت میبیند؛ داستان بیمه و تامین اجتماعی فرزند پسر خانواده با رسیدن به سن ۱۸ سالگی، بلافاصله تمام میشود، اما این داستان برای دختران تا زمانی که ازدواج نکردهاند، ادامه دارد. در حالیکه یک پسر ۱۸ ساله، به دلیل ادامه تحصیل یا بیکاری، هنوز به حمایت مالی خانواده وابسته است. طبعا با توجه به شرایط اقتصادی فلاکتبار امروز در جامعه ما و بیکاری فزاینده، به همان نسبت که زن مجرد و تنها و بیکار داریم، مرد مجرد تنها و بیکار هم داریم. همان شرایطی که ممکن است موجب شود زنی حتی با تحصیلات بالا و شرایط مناسب، نه بتواند شغلی پیدا کند و نه ازدواج کند، بر مردان مجرد هم حاکم است. از قضا در برخی موارد، زنان گاهی در بازار کارشرایط بهتری دارند؛ اگر تحصیلکرده باشند، وارد بازار کار عمومی میشوند و اگرنه با راه انداختن کسب و کار خانگی، از طریق شبکههای مجازی، امور خود را میگذرانند. طبق آمار مرکز پژوهشهای مجلس، در سال ۹۹، نرخ واقعی بیکاری در حدود ۲۴ درصد است و البته شوربختانه باید افزود که در این میان، تعداد زنان بیکارشده در اثر پاندمی کرونا، دو برابرمردان بوده است؛ در واقع بازار کار، همچنان نگاهی سنتی یه زنان دارد و در هنگام تعدیل نیرو، ترجیح بر حذف زنان از بازار کار است؛ دقیقا با همان پیش فرضی که الغا میکند حتما مردانی در خانواده هستند که از زنان حمایت کنند.
سخن آخر و یک هشدار
دو برابرشدن بیکاری زنان به دلیل پاندمی کرونا، میتواند وضعیتی موقتی باشد؛ هرچند با توجه به اقتصاد بهشدت آسیب دیده ما و ادامه تحریمها، چشمانداز روشنی در مورد اشتغال، نه برای زنان که حتی برای مردان هم وجود ندارد. اما همه اینها را گفتیم که بگوئیم بسیاری از مردان مجرد از ۱۸ سال به بالای جامعه ما هم نیازمند و واجد شرایط حمایتهای مختلف دولت و نهادهای دیگر هستند. مردان مجرد بالای ۳۵سال –اکثر فرزندان دهه شصتی این دیار- مانند دختران همان دهه، به مجردی مطلق رسیدهاند و اغلب بیکارند و هنوز تحت حمایت خانواده مرجع خود قرار دارند. این مردان هم به اندازه زنان و شاید گاهی بیشتر، باید مورد حمایتهای مختلف قرار گیرند. بیکاری و مجردی این تعداد از مردان، جامعه را آسیبپذیر میکند؛ چرا که بهطور طبیعی، در صورت استیصال، گرایش مردان به انواع جرم، بیشتر است. در این مورد کافی است به آمار سرقت اولیها، که بیشتر شامل مردان جوان است توجه کنیم. به گفته رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ:« به دلیل شرایط بد اقتصادی، در سال ۹۹، تعداد سارقان «بار اولی» با سارقان «سابقهدار» مساوی شده است؛ و این یعنی افزایش ۵۰ درصدی سارقان جوانی که از سر بیکاری و نیاز روی به جرم و بزه آوردهاند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟